مطالعه تأثیر روش‌های مختلف کوددهی بر عملکرد و اجزای عملکرد عدس در شرایط اقلیمی‌خرم‌آباد

نویسندگان

چکیده

به ‌منظور مطالعه تأثیر روش‌های مختلف کوددهی بر عملکرد و اجزای عملکرد عدس رقم گچساران، آزمایشی در سال زراعی 88-87 در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار با کاربرد تیمار شیمیایی در سطوح مختلف کود سوپر فسفات تریپل (50,C1=100,C2=
150C3= کیلوگرم در هکتار) و تیمار بیولوژیکی درسه سطح کود زیستی فسفر بارور2 (25=B1، 50=B2، 75 B3= گرم در هکتار) و تیمار تلفیقی شامل I1= (C1+ B1), I2= (C1+B2), I3= (C1+B3), I4= (C2+B1), I5= (C2+B2), I6= (C2+B3) و تیمار شاهد (C0B0) اجرا گردید. نتایج نشان داد اثر تیمارهای مختلف بر عملکرد دانه در سطح احتمال یک درصد معنی‌دار بود، بیشترین و کمترین عملکرد دانه به ترتیب از تیمار I3 (75 گرم در هکتار کود بیولوژیک فسفر بارور-2 +50 کیلوگرم در هکتار کود شیمیایی سوپر فسفات تریپل) با 6/442 و شاهد با 1/279 کیلوگرم در هکتار به‌دست آمد. بین تیمارهای مختلف از نظر عملکرد بیولوژیکی اختلاف معنی‌داری در سطح احتمال یک درصد وجود داشت به‌طوری که بیشترین و کمترین عملکرد بیولوژیک به ترتیب به تیمار I3 و شاهد تعلق داشت. همچنین اثر تیمارهای مختلف بر تعداد شاخه فرعی در بوته، تعداد غلاف در بوته در سطح احتمال یک درصد معنی‌دار بود. به طور کلی نتایج نشان داد که تیمارهای تلفیقی بر صفات کمی‌عدس تأثیر مثبت دارند به طوری که از نظر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیکی، تعداد شاخه فرعی در بوته، تعداد غلاف در بوته و وزن هزار دانه تیمار I3 نسبت به سایر تیمارها برتری داشت. می‌توان از این آزمایش نتیجه گرفت که با کاربرد 75 گرم کود بیولوژیک فسفر بارور2 به‌همراه50 کیلوگرم کود شیمیایی سوپر فسفات تریپل بیشترین عملکرد در شرایط منطقه تولید می‌گردد.

کلیدواژه‌ها